۱۴ خرداد ۱۳۹۸
بدون دیدگاه

یکی از تفریحات آرامش‌بخش، چرخیدن در کتاب‌فروشی و دیدن کتاب‌ها و ورق زدن آنها است، و دست آخر هم یکی را خریدن و فارغ از غوغای زمانه، با فکر و خیال نویسنده همراه شدن و اگر آن نویسنده، هوشنگ مرادی کرمانی باشد، با بردنت به خاطرات دوران کودکی، هم فال می‌شود و هم تماشا این چند خط زیبا، به جای مقدمه کتاب است، به قلم خود نگارنده می گویند
فیل را که می‌خواهند با هواپیما از جایی به جایی ببرند، برای حفظ تعادل، زیر دست و پایش جوجه مرغ‌هایی می‌ریزند. فیل ساعت‌ها تکان نمی‌خورد، نمی‌خوابد، نمی‌آشامد، تا به مقصد برسد. فکر می‌کند اگر پا از پا بردارد، تکان بخورد جوجه‌ای یا مادرش را زیر دست و پای سنگین‌اش له کند فکر می‌کنم
این هیکل گنده و قدرتمند، به جای قلب، پروانه‌ای زیبا و ظریف دارد که در سینه‌اش می‌تپد قصه‌های این کتاب را دودستی و بااحترام و با شرمندگی، به آن فیل زورمند و پروانه قشنگش پیشکش می‌کنم نویسنده

دیدگاه خود را ثبت نمایید.
0 دیدگاه برای این پست ثبت شده است.

موقتا امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد