۰۸ دی ۱۴۰۰
بدون دیدگاه

همه‌ ی ما در زندگی می‌ دویم برای رسیدن به هدف‌ هایی موفقیت‌ های شغلی، اجتماعی، مالی، تحصیلی و برخورداری‌ های مختلف و همه حتما این تجربه را داریم که وقتی به هدفی می‌رسیم، ذوق و شوقش خیلی زود عادی می‌شود و سر و کله‌ی هدفی بالاتر پیدا می‌شود این البته بد نیست اگر مسیر خوبی باشد، معنی حرکت است و رشد، و در این حرکت و رشد، به خودمان و دیگران، سود رساندن اما آنچه خوب نیست، اینکه در این روزمرگی دویدن و دویدن، چه بسیار که فرصت‌هایی مهم را فراموش می‌کنیم فرصت‌هایی که معمولا بعد از رسیدن به بسیاری از کامیابی‌هاو عادی شدن‌ها، وقتی به یاد آن فرصت‌ها می‌‌افتیم، از دست داده‌ایم و یکی از مهم‌ترین‌های آنها، همراهی و هم‌کلامی با بزرگ‌ترهایمان است و دل به دل آنها دادن آنها که وقتی نسلمان با نسلشان فاصله می‌گیرد و آنها سالمند می‌شوند و ما در اوج سال‌های تلاش و پیشرفت، ممکن است با آنها بودن و همراهی کردنشان و هم‌کلامشان شدن و معاشرت با ایشان را قیمت‌سنجی کنیم اینکه چقدر ممکن است زمان از دست بدهیم و آن زمان چقدر برای ما هزینه خواهد داشت در مسیر پیشرفت و چقدر کامیابی‌های مختلف را ممکن است از دست‌بدهیم و در این میان اگر خیلی خوب باشیم، ممکن است اهل رسیدگی از راه دور باشیم
مثلا و روشن یادمان باشد، هماهنگ‌کردن نوبت پزشک برای پدر یا مادرمان و گرفتن ماشین و همراه برای رفت و برگشت ایشان و کار درمانشان را کاملا پیگیری کردن، بسیار عالی است و دست مریزاد
اما این هیچ برابری نمی‌کند با شخصا همراهی کردنشان و دستشان را گرفتن و وقت گذاشتن و شخصا این کار را در کنارشان انجام‌دادن هر چقدر هم که روز ما و وقت ما و درآمد ما و بسیاری دیگر از بهره‌مندی‌های ما در این میان هزینه‌شود که یک روز می‌فهمیم هیچ هیچ بوده در برابر کامیاب و لذت عمیقی که به دست آورده‌ایم؛ و هدیه‌ی بزرگی که تقدیم عزیزمان کرده‌ایم دست‌های مهربان را در زندگی فراموش نکنیم

دیدگاه خود را ثبت نمایید.
0 دیدگاه برای این پست ثبت شده است.