روزها و ساعتهای پایانی زندگی در بیماریها، همیشه موضوعی پر از بحث و تردید بودهاست. در طب مدرن، علیرغم همه تلاشها برای اقدامات پیشگیرانه، بسیاری از بیماریهای مزمن دیر یا زود اتفاق میافتند و علی رغم همه مداخلات درمانی، بسیاری از بیماران دیر یا زود به مراحل انتهایی بیماری میرسند و در بسیاری بیماریهای مزمن، مانند بیماریهای قلبی، مغزی، ریوی و سرطانها، در ماهها و روزهای آخر، تیمهای پزشکی تلاش میکنند با انواع مداخلات مختلف دارویی و غیردارویی، علائم حیاتی بیمار و اعداد آزمایشگاهی را چند ساعتی و چند روزی بیشتر در محدوده طبیعی نگهدارند. مداخلاتی که گاه حاصلش برای بیمار فقط ناراحتیهای جسمی و روحی مختلف است و در پایان هم چه بسیار بیمارانی که دور از خانه و عزیزان، در میان سیمها و لولههای مختلف و پیش چشم خسته و درمانده غریبهها که در قالب تیم پزشکی جمع شدهاند تا به او کمک کنند، از این جهان سفر میکند
این موضوع البته ملاحظات پزشکی و فرهنگی و دینی فراوان دارد و بحثهای مختلفی درباره آن هست که این نوشته کوتاه در پی مرور و تحلیل آن نیست
اما مقالهای جالب که در شماره اخیر مجله پزشکی نیوانگلند منتشر شد، نشان داد که در ایالات برای اولین بار از قرن بیستم تا به حال، مانند گذشتهها، خانه بیشترین محل روزهای پایانی و چشم فروبستن افراد از دنیا شد، بیش از بیمارستان
این نتایج البته حالا نیاز به تحلیلهای بسیار دارد برای سیستم پزشکی دنیا و البته همچنین نیاز به آموزشهای بسیار برای افرادی که همراهان بیمار در ساعتهای و روزهای پایانی در خانه هستند
نظر شما چیست؟
نمودار مطالعه در صفحه دوم پست آمده
و این هم لینک مقاله
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
0 دیدگاه برای این پست ثبت شده است.