۲۰ آبان ۱۳۹۸
بدون دیدگاه

همه ما هر حرفه‌ای که داشته‌باشیم، قاعدتا مراجعینی هم داریم؛ و بخش بد ماجرا این است که احساس ما نسبت به مراجعینمان، کمرنگ شود و یک حضور چرخ دنده‌ای سر کار داشته‌باشیم، و مراجعه‌کننده ما هم مانند یک بخش بی‌روح از این چرخه کار. و گاه که خودمان از قضا جایمان عوض می‌شود و مراجعه‌کننده سیستمی می‌شویم که خودمان ارائه‌دهنده خدمت آن هستیم، متوجه می‌شویم که نگاه انسانی و شخص به شخص، چقدر مهم است. گرچه ما هر روز و همزمان، مراجعه‌کننده سیستم‌های مختلفی هستیم و انتظار داریم که فرد روبروی ما که قرار است خدمتی به ما ارائه‌کند، وقت ما، شخصیت ما، نگرانی ما و کار ما برایش مهم باشد و با دقت و وقت‌گذاری و روی باز به کار ما رسیدگی‌کند، اما چه بسیار که خودمان در این سو و وقتی ارائه ٔهنده خدمت هستیم، این حق و انتظار را فراموش می‌کنیم. و اگر ما چنین بودیم و توانستیم حس خوشحالی و رضایت را به مخاطبمان هدیه‌کنیم، حتما خودمان هم حال بهتری پیدا می‌کنیم. حس رضایت، مسری است. یادمان باشد فارغ از مشکلات مختلف صنفی و گرفتاری‌های مختلف کلان موجود، راه حل بسیاری از مشکلات و باز شدن راه حس رضایت و خوشحالی، فقط و فقط دست خود ما است. از خودمان شروع‌کنیم.
پی نوشت:
تصویر متن، یکی از خیابان‌های بدون ماشین و عابر پایتخت است، ساعت چهار صبح، وقت برگشتن از بیمارستان، و آن چراغ بزرگ‌تر، ماه شب چهارده است

دیدگاه خود را ثبت نمایید.
0 دیدگاه برای این پست ثبت شده است.