انتشار نتایج آنالیز جدید مطالعه استیچ در مجله پزشکی نیوانگلند، هم سرآغاز یکی دیگر از وارونگیهای پزشکی خواهد بود، و هم یک بار دیگر نشان داد که تفکرات منطقی و یا به عبارتی پاتوفیزیولوژیک در پزشکی، همیشه هم نتیجه درست را در برندارند. خیلی سال پیش، بیماران با نارسایی قلب، اگر تنگی عروق کرونرشان در حدی وسیع بود که نیاز به جراحی داشتند، این جراحی بایپس به علت ریسک بالا در نارسایی قلب، عملا ممنوع تلقی می شد. زمان گذشت و دیدند که این جراحی، می تواند اصلا جنبه درمانی برای خود نارسایی قلب داشته باشد و نتایج طولانی مدت مطالعه بزرگ استیچ هم مهر تأییدی بر آن شد. اما عملا برای بسیاری از بیماران، با اسکن قلب یا استرس اکو، تست حیاتپذیری (وایبیلیتی) عضله قلب انجام میشد و اگر بخش قابل توجهی از عضله قلب همچنان قابل احیا بود، جراحی انجام میشد و اگر عمده بافت عضله قلب، عملا در تستها حیاتی نداشت، این طور فکر میشد که جراحی مانند رساندن آب به زمین بایر است و بیحاصل. حالا اما نتایج این آنالیز جدید نشان داد که چه برای بیماران، این تستهای بررسی حیات عضله قلب انجام شدهباشد و چه نشدهباشد، اضافهشدن جراحی بایپس به درمان دارویی، برای طول عمر بیماران بهتر است از درمان دارویی به تنهایی. و یافته جالب دیگر هم اینکه، بله؛ اگر بافت عضله قلب در این تست ها حیات کافی داشتهباشد، چه با درمان مدیکال و چه با درمان جراحی، عملکرد قلب بهتر خواهد شد، اما این بهتر شدن عملکرد در مقایسه با گروهی که عملکرد عضله قلبشان بهتر نمیشود، ضرورتا به بهبود طول عمر نخواهدانجامید! به این مطالعه البته نقدهایی وارد است، اما حتما در آینده پرکتیس بیماران نارسایی قلب در زمینه تنگی عروق کرونر، چه به جهت دانش نظری و چه به جهت تصمیمهای درمانی، تغییرات مهمی خواهد داشت.
دیدگاه خود را ثبت نمایید.
0 دیدگاه برای این پست ثبت شده است.
موقتا امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد